کد مطلب:93736 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:502

دو سرمایه بزرگ انسان











علوم موجود یا عقلی است یا نقلی و یا حسی، عقلی مثل فلسفه و مسائل ریاضی، نقلی علومی است كه از گذشتگان به جا مانده و برای ما نقل می شود، و علوم حسی، علوم آزمایشگاهی و علومی است كه دست تجربه به آن رسیده است، مثل اینكه آب در دمای 100 درجه جوش و در دمای صفر درجه یخ می بندد، در این آیه ابزار شناخت این سه گونه علم معرفی شده است: علوم عقلی با عقل درك شده، و علوم نقلی و حسی با گوش و چشم، البته علوم دیگری از طریق دیگر حواس همچون شامه و لامسه و ذائقه به دست می آید كه: در صد آنها با علومی كه از طریق گوش و چشم به دست می آید قابل مقایسه نیست، و ابزار مهم همین دواست.

این ابزار چه گرانبها است، كه: انسان حتی یك چشم یا یك گوش یا عقل خود را با دنیا معامله نمی كند، این انسان عجب سرمایه داری است و خود نمی داند، سه چیز دارد، كه: هر یك را با دنیا معامله نمی كند، اگر همه جهانیان جمع شوند و تدبیر كنند تا چشم و گوش و یا قلبی بیافرینند، نمی توانند.

درباره قلب صنوبری شكل كه در بدن، حیات انسان به آن محتاج است، چندی پیش نوشته بودند، قلبی مصنوعی برای بیماری پیوند كردند كه 6 روز كار كرد و سپس بیمار تلف شد، هزینه این 6 روز 30 میلیون تومان بود یعنی روزی 5 میلیون تومان، این قلب را باید با قلب طبیعی مقایسه كرد، كه اگر بخواهیم به همین

[صفحه 179]

مقیاس هزینه برای قلب طبیعی مصرف كنیم، در سال بالغ بر یك میلیارد و هشتصد و بیست و پنج میلیون تومان هزینه در بر دارد 365 ضربدر 5000000مساوی است با 1825000000 یعنی در واقع برای قلب بتنهائی در سال این مقدار سرمایه در كیسه اندوخته ایم، كه اگر ضرب در 60 كه عمر تقریبی افراد است بكنیم، سرمایه ما نسبت به قلب در طول زندگی چنین می شود: 1825000000ضربدر60مساوی است با 109500000000 وه! عجب سرمایه ای و عجب سرمایه داری.!!

ساختمان چشم یك دوره درس توحید و خداشناسی است، كه: خداوند در كتاب خلقت جانداران به ودیعت سپرده است، چشم را می توان مانند دستگاه گیرنده مخصوصی دانست، كه: امواج نورانی از آن گذشته با تشكیل تصویر روی پرده حساس شبكیه سبب تاثر عصب بینائی و انتقال آن به مركز بینائی مغز می شود، و در نتیجه احساس بینائی را به وجود می آورد.

ساختمان تشریحی چشم- چشم عضوی است كروی به قطر تقریبا 22 میلی متر كه جدار آن از چند غشاء تشكیل شده و به ترتیب از خارج عبارت است: 1- صلبیه كه غشائی است سخت و حاجب، ماوراء قسمت قدامی آن شفاف و برجسته تر یعنی دارای شعاع انحناء كمتر است، این قسمت را قرنیه می نامند.

2- مشیمیه غشائی است دارای مواد ملونه (مواد رنگین) و رگهای چشم كه قسمتهای داخل چشم را محافظت كرده گرم نگاه می دارد.

3- شبكیه- غشائی است عصبی با ساختمان مفصل كه سلولهای حساس بینائی در آن قرار گرفته است.[1].

[صفحه 180]

دوربینها و دستگاههای عكسبرداری را از روی عملكرد چشم طرح ریزی نموده اند، اما چشم كجا و این دستگاهها كجا، یك صحنه را كه می خواهند عكسبرداری یا فیلمبرداری كنند چندین نفر باید تنظیم كند، ولی چشم ما در شبانه روز می تواند حتی بیش از یك میلیون عكس بگیرد، بدون اینكه احتیاج به تنظیم توسط شی ء خارجی داشته باشد، با كم شدن نور، مردمك چشم بزرگتر شده تا نور بیشتری را به داخل هدایت كند و با زیاد شدن نور، مردمك كوچك شده تا نور كمتری داخل چشم شود، و این مسئله را می توان در اطاق تاریك و یا فضای باز پر نور یا در برابر آینه قرار گرفتن تجربه نموده و ملاحظه كرد كه چگونه در فضای تاریك مردمك، كوچك و در فضای روشن مردمك بزرگ می شود.

تنظیم اتوماتیكی چشم را می شود در لحظه برق رفتن هم در شب مشاهد كرد، كه: به محض برق رفتن مدتی چشم به فرصت تطبیق نیاز دارد، تا بتواند با بزرگ كردن مردمك نور بیشتری را جذب چشم كند، یا بالعكس در موقع برق آمدن مدتی فرصت می خواهد، تا مردمك كوچك شود، چشم انسان دارای دو عضله در دو طرف است، كه: اگر از دور به خواهد عكسبرداری كند، عضله ها كشیده و عدسی تحدبش كم می شود، اما خط كتاب نزدیك را وقتی می خواهد، عكسبرداری كند، عضله ها شل شده، و تحدبش زیاد می شود، و این عمل در دستگاههای عكسبرداری یا فیلمبرداری احتیاج به تنظیم خارجی دارد.

دوربینها برای عكسبرداری هزینه زیادی جهت تهیه فیلم و غیره لازم دارد، ولی استاد می فرمود در كتابی دیده ام قریب به این مضمون كه: مقدار انرژی برای حرارت دادن 1 گرم آب كه بسیار ناچیز است اگر در چشم انسان باشد، 50 سال می تواند با آن عكسبرداری كند، چه كم مصرف، هزینه كمتر محصول بیشتر و دقیقتر و ظریفتر و هماهنگ با تمام نیازها و احتیاجها.

دوربینها برای عكسبرداری از شش جهت بالا، پائین، جلو، عقب، راست

[صفحه 181]

و چپ نیاز به گردش توسط فیلمبردار یا عكاس دارد، ولی دوربینهای بدن ما یعنی چشمان ما بدون نیاز به حركت سر، حركت می كند زیرا عضلاتی در اطراف آن تعبیه شده، كه: گردش به شش طرف را برای انسان میسر می كند، بدون اینكه زحمت حركت سر را داشته باشد.

از عجائب خلقت چشم این است كه سطح روئین آن دائما مرطوب است، و گرنه، سطح چشم در اثر حركت پلكها خراشیده و به تدریج زخم می شد، خداوند چشمه هائی در ژرفای چشم قرار داده كه آهسته، آهسته می جوشد، و در طول 80 سال عمر خشك نمی شود، اگر این همه آب بخواهد در درون چشم بماند، امكان پذیر نیست، به همین جهت روزنه ای به بینی باز شده كه درون بینی را هم مرطوب می كند، و در واقع آبهای غیر مورد نیاز چشم از این دریچه به بیرون راه پیدا كرده، و از تراكم آبها جلوگیری می شود، اگر این روزنه مسدود شود چشم ریزش آب پیدا می كند «العظمه لله الواحد القهار»، این چه قدرت نمائی است آیا خالق این چشم طبیعت بی شعور است، آیا خالق این چشم از انعكاس نور در عدسیها و قوانین حاكم دیگر بر چشم با خبر نبوده؟! چه آدم بی خردی باشد كه: بگوید سازنده و خلاق این دستگاه بی خبر بوده است!

گوش هم همچون دستگاه گیرنده ای با ساختمان مخصوصی به كار خود مشغول است.

گوش را به سه قسمت گوش بیرونی و میانی و درونی تقسیم كرده اند.

1- گوش بیرونی مشتمل بر لاله گوش و مجرای شنوائی است، لاله گوش در غالب حیوانات متحرك است، و برای جمع كردن و هدایت امواج صوتی و تشخیص جهت صدا به كار می رود، و ممكن است، به طرف منبع صوت متوجه شود، در انسان لاله گوش بی حركت است، ولی تا اندازه ای جهت صوت را می تواند تشخیص دهد، اگر چین خوردگیهای لاله گوش را با موم نرم پر كنیم، شنوائی

[صفحه 182]

و توانائی تشخیص محل صوت كم می شود.[2].

2- گوش میانی، حفره كوچكی پر از هوا است، كه به وسیله پرده نازكی از گوش بیرونی جدا شده است، این پرده شبیه به پوست طبل است و پرده صماخ نام دارد، چهار استخوان بر حسب شكلی كه دارند به ترتیب چكشی، سندانی، عدسی و ركابی نامیده شده است،[3] مجرائی از پائین گوش میانی را به حلق مربوط می كند.

3- گوش درونی در بالا از سه مجرای نیمگرد و در پائین از یك بخش حلزونی شكل تشكیل شده است، و درون سه مجرای نیمگرد و بخش حلزونی شكل گوش درونی از مایع مخصوصی پر شده است.

كار گوش- ابتدا امواج صوتی توسط لاله گوش به مجرای شنوائی فرستاده شده تا پرده صماخ را می لرزاند، به علت اتصال پرده با استخوانها، استخوانها لرزیده و سبب حركت مایع درون بخش حلزونی شكل گوش درونی شده، و سپس به وسیله عصب شنوائی پیامی از بخش حلزونی شكل گوش درونی به مغز فرستاده می شود، و این موقع است كه به وسیله مغز صدا شنیده می شود.[4].

كوتاه سخن اینكه: هر چه كنكاش و جستجو و دقت در خلقت انسان شود، تعجب و حیرت انسان بیشتر می شود و چه خوش فرمود مولای متقیان در نهج البلاغه: «اعجبوا لهذا الانسان ینظر بشحم و یتكلم بلحم و یسمع بعظم و یتنفس من خرم»، برای (آفرینش) این انسان به شگفت آئید (اندیشه نمائید تا به قدرت و توانائی آفریدگارش پی برید كه او را طوری آفریده) كه با پیهی (چشم) می بیند،

[صفحه 183]

و با گوشتی (زبان) سخن می گوید و با استخوانی (گوش) می شنود و از شكافی (بینی) تنفس می كشد.[5].

در پایان به عنوان حسن ختام و (ختامه مسك) سه روایت در مورد چشم و گوش و علم نافع تقدیم می شود:

1- قال الصادق (ع): «كل عین باكیه یوم القیامه الا ثلاثه اعین: عین غضت عن محارم الله و عین سهرت فی طاعه الله و عین بكت فی جوف اللیل من خشیه الله»، امام صادق (ع) فرمودند: هر چشمی روز قیامت گریان است مگر سه چشم 1- چشمی كه فرو گیرد خود را از محرمات الهی (و نظر به آنها نكند) 2- چشمی كه شب زنده دار باشد در راه طاعت خدا 3- چشمی كه بگرید در دل شب از خوف خدا.[6].

2- قال حسن بن علی (ع): «ان ابصر الابصار ما نفذ فی الخیر مذهبه و اسمع الاسماع ما وعی التذكیر و انتفع به» (بیناترین دیده ها، دیده ای است كه نظر و دید آن در مسیر خیر باشد و سامع ترین گوشها، گوشی است كه اخذ كند تذكرات و پندها را و نفع ببرد از آنها).[7].

3- در روایتی آمده كه: پیامبر اكرم (ص) داخل مسجد شدند در حالی كه جماعتی گرد مردی را احاطه كرده بودند پرسیدند، چه خبر است؟ گفته شد، این مردی كه: مردم به دور او حلقه زده اند، علامه است، فرمودند: علامه یعنی چه؟! گفتند: آگاهترین مردم به انساب عرب و وقایع آنها و داناترین مردم نسبت به ایام جاهلیت و عالم به اشعار و عربیت است، حضرت فرمودند: «ذاك علم لا یضر من جهله و لا ینفع من علمه» (این علمی است كه از عدمش ضرری متوجه انسان

[صفحه 184]

نمی شود و نفعی هم از وجودش برده نمی شود).

سپس فرمودند: «انما العلم ثلاثه: آیه محكمه، او فریضه عادله او سنه قائمه و ما خلاهن فهو فضل» (علم منحصر در سه علم است: خداشناسی، اخلاق، فقه، و غیر از این سه، فضل است)[8] عارف وارسته مرحوم الهی قمشه ای در ذیل فراز (غضوا ابصارهم عما حرم الله علیهم) چنین گوید:

به روی هر چه ناشایسته باشد
دو چشم پاك بین شان بسته باشد

همه چشمند چون نرگس پایدار
ولیكن باز بر رخسار دلدار

نظر بر روی غیر یار بستند
بدیده خار از این گلها شكستند

در این گلشن چو دیده بر گشایند
تماشای گل آرائی نمایند

نظر آن به كه افتد بر رخ دوست
همی بیند جهان آئینه اوست

خدایت چشم روشن داده بنیوش
وز آنچه گفته منگر دیده در پوش

نظر وقف جمال دوست بنمای
دو چشم پاك بین آنسوی بگشای

چو بلبل در نگر آن نغز گفتار
نه چون زاغ و زغن بر این خس و خار

بچشم عقل بین روی گل آرا
نه خار زشت این بیغوله[9] صحرا

چو مشتاقان حق گر چند روزی
در این بتخانه از بت چشم دوزی

نمائی در گلستان وصالش
به چند دل تماشای جمالش

و نیز مرحوم الهی در ذیل (وقفوا اسماعهم علی العلم النافع لهم) گوید:

بدام دانشی كان سودمند است
دل آن پارسایان پای بند است

ز هر ساز زیان بخش كج آوا
فرو بسته است گوش اهل تقوی

[صفحه 185]

فرا دادی چو گوش خود در این باغ
كه هم بلبل بگفتار است هم زاغ

ز بلبل نغمه عشاق بنیوش
نه بر زاغ مخالف ساز كن گوش

سخن بشنو ز وحی آسمانی
كه مر جانراست عمر جاودانی

چو قرآن بحر بی پایان عرفان
یكی گنجینه شایان عرفان

سخن سنجی كه علمه البیان است
گهر آویز گوش عقل و جانست

كتاب علم ربانی است قرآن
ظهور سر سبحانی است قرآن

به پیش حكمت قرآن احمد
كه زد بر مخزن اسرار سرمد

میار افسانه اشراق و مشاء
كه شب بود این جهان و قوم اعشاء

بغیر از علم قرآن هر چه گویند
شبان تیره در بیراهه پویند

[صفحه 187]


صفحه 179، 180، 181، 182، 183، 184، 185، 187.








    1. فیزیك پزشكی (نور و چشم و صوت و ماوراء صوت) نوشته ذبیح اله عزیزی و دكتر گلبان مقدم، بخش دوم (چشم و بینائی)- فصل اول صفحه 179 -180، برای شناخت اجزاء مختلف چشم به صفحه 180 همین كتاب مراجعه فرمائید.
    2. صفحه 310 فیزیك پزشكی بخش سوم صوت و ماوراء صوت.
    3. صفحه 311 فیزیك پزشكی.
    4. برای روشن شدن قسمتهای مختلف گوش می توانید به كتاب خلاصه بیماریهای گوش و حلق و بینی تالیف دكتر علیم مروستی فصل 1 صفحه 3 و یا به كتابهای درسی مدارس رجوع نمائید.
    5. كلمه 7 از كلمات قصار نهج البلاغه فیض الاسلام.
    6. شرح نهج البلاغه خوئی جلد 12 ذیل (غضوا ابصارهم الخ) نقل از وسائل.
    7. میزان الحكمه جلد 4 صفحه 551 نقل از بحار جلد 78 صفحه 109.
    8. میزان الحكمه جلد 6 صفحه 526 نقل از بحار جلد 1 صفحه 211 و كافی جلد 1 صفحه 32.
    9. بیغوله: كنج، گوشه.